ADS
ADS

گاه گاهی نگران تر از همیشه ،

در لابه لای آیه های سوره ی یوسف به دنبال گم شده ای میگردم که هزاران هزار بار چشم هایم به خیالِ دیدنش میان هجومِ گریه پلک می زنند ...

گاه گاهی برای خیره شدن به قاب عکسی ،

دست هایم به زیرِ چانه ام تبعید می شوند تا نبودنِ کسی را که در شبانه های تنهایی ام به سراغم می آید بیشتر به رخم بکشد ...

گاه گاهی به مدال های شجاعتِ چسبانده شده به روی سینه ی آخرین سربازهای بازمانده از جنگ فکر می کنم ،

چند سالی می شود که مدام از جنگ با خاطراتت که برمیگردم باران می گیرد

و هر چه به خانه نزدیک تر می شوم شدت باران بیشتر می شود ،

آنقدر که سیل مدال های شجاعت را دورتر می کند ...

حالا بعد از گذشتِ هزاران ساعت نبَرد ،

قرار است یک سالِ دیگر از دَوام آوردنم تمام شود ،

اما قرار نیست ماهِ من تو را تمامت کنم در یک پرچمِ سفید ،

هنوز هم مثل شیشه ی باران خورده ، دلم برایت لک زده ...

امروز مثلِ پروانه ها که به دورِ گل های بهاری میگردند به دور گلدانی میگردم که گل هایش از دست های تو روییده اند امروز دست هایت گلدانِ بهاریِ سفره ی هفت سینِ خانه ی ماست ...

امروز مثل موج های دریا که برای رسیدن به ساحل بی قرارند ،

بی قرارم برای رسیدنِ بهار به این شهرِ هزار پنجره که خانه هایش برای یک اتفاق به انتظار نشسته اند ...

امروز به انتظار نشسته ام تا حَوِّل حالَنا شود

این شهر ، این خانه ،

این من و قلبی که از آنِ توست ...

امروز راهِ برگشت از خاطرات بن بست با دست های تو باز میشود ،

وقتی که ماهیِ قرمزْ رنگ خودش را به شیشه ی تُنگ می کوبد ،

حتما باید خبری باشد که مادر هم با لبخند ، از آمدن خبر می دهد ...

امروز قبل از رسیدنت

وقتی که باد عطرِ نفس های بهار را از لابه لای پنجره مهمانِ سفره ی هفت سین کند ،

همه چیز در من از نو تحویل می شود ...

بهار ای حالِ خوب تمامِ این روزهای شهر ،

خاطراتت را که از کودکی هایمان مرور میکنیم ،

صدای قهقه هایی به گوشمان می رسد ...

صدای پدر بزرگ ، برای خواندنِ دعای تحویلِ سال ،

صدای حرف زدنِ مادر بزرگ با خدا ،

کنارِ سبزه ای که با عشقش بَذرش را سبز کرد ،

صدای تپش های قلبِ پدرم ،

مادرم برای صدای اولین عشقی که وجودم احساسش کرد ...

بهار ، ای حالِ خوب گم شده ام ،

این بار هم صدایم کن ،

می خواهم دعایِ تحویلِ سالَم را با تو بخوانم ...

( ای تغییر دهنده دل ها و دیده‏ ها ، ای مُدَبرِ شب و روز ، ای گرداننده سال و حالت ها ، بگردان حال ما را به نیکوترین حال )

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ADS