ADS
دکلمافون/دکلمه/محمد رئوفی, مهران فایضی, میلاد تهرانی/دکلمه مهران فایضی – نامه هایی به همسرم
ADS

من ،

فرزند نرسيدن ها هستم .

فرزند دوييدن ، خواستن و نتوانستن ها !

اما ،

خوب ميدانم چگونه شب ها به صبح پيوند ميخورند

چگونه اشك ها با گونه ها هم بستر ميشوند

و خورشيد از كدام سمت دلتنگي طلوع ميكند

 

و راز هاي زيادي از سكوت ها و پنهان كردن ها ميدانم !

مثلاً با دو سيلي به گونه چپ و دو سيلي به گونه راست

ميشود تمام بغض ها را مخفي كرد ...

 

ميداني ؟

من فرزند جاده هاي بسياري بوده ام

و مثل نفس كشيدن ، تمام راه هاي به تو نرسيدن را چشم بسته بلدم.

 

حتي ميدانم كدام قرص ها براي رفع دلتنگي

بي فايده اند ! و كدام شعرها دروغ محض اند

 

و ميدانم سر تكان دادن پزشك ها و گفتن اينكه :

” متاسفم ! ما تلاشمان را كرديم “

چگونه يك شبه ميتواند آدم را پير كند .

 

و ميدانم چيزهاي زيادي ست كه هنوز نميدانم

 

و اميدوارم هيچوقت نفهمم ، نبينم ، نخوانم ، ندانم ...

كه خلاصه ي اين زندگي چيزي جز

عذابي پايدار نبوده و نيست .

 

آه عزيز دلم ،

نيمي از عمرم را در سفر بودم تا دريابم ،

هيچ چمداني در مقصدي كه ميخواهيم باز نخواهد شد!

پس چه بهتر كه از دور ، زيبايي هايت را به خاطر بياورم ، آرام ببوسمت و زير لب تمام آنچه از خدا ميدانم را قسم بدهم كه هميشه آرام و خوشحال باشي.

 

بعد بادبان هايم را پايين بكشم

پارو هايم را به آب بياندازم

و بگذارم امواج زندگي مرا به هر سو كه ميخواهند ببرند .

چرا كه من ،

هر چه را در زندگي پيش بيني كردم ...

برعكس از آب در آمد.

...

از كتاب " نامه هايي به همسرم ،

كه با هم ازدواج نكرديم !"

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ADS