نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
طناب ِ دار، دستِ توست: حلقه دور ِ گردنم
جهنم، آتشِ تنت؛ که سوخت در تبش، تنم
لبِ تو طعمِ زهر و تازیانه ی نوازشت
به ساقههای تُردِ من که شاخهشاخه بشکنم
قلمرو حقیرِ تو: اتاقِ خوابِ مشترک
کنیزِ مُهرْ بر لبِ خلیفهای که تو، منم !
نه در گذشتههای بد که از همیشه تا اَبد
پناهم از تویی که دوست، به شانههای دشمنم
منی که نانخورِ پدر؛ به نرخِ شیرِ مادرم
زمینِ بارور شدم؛ که باغِ نُطفه، دامنم
به سختجانی ِ سگم؛ بزن به سنگها مرا
بزن که بندِ مادری، بریده پای رفتنم...
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه *
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.