ADS
دکلمافون/دکلمه/علی عمله, فاتیما رنجبری, محمد رئوفی/دکلمه فاتیما رنجبری – جان بخواه
ADS

جان بخواه از من؛ نه تَن، ای مَرد!

قابلِ دریایِ جان، تَن نیست

وقتی آتش می شوی در من

او که می سوزانی اش، من نیست

 

آنچه می سوزانی اش، رنجِ

سالهای سال بی عشقی است

رنجِ مردابی که مدت هاست

ناامید از راه رفتن نیست..

 

تاکْها گل داده در دامن

چارسویم باغِ انگور است

از نوکِ پا تا به سر مستم

آتشم تنها به دامن نیست..

 

با عبور از مرزِ پیراهن

چشمه هایم را بنوش از من

موج موجم را به رقص آور

شب که وقتِ چشم بستن نیست

 

ماهی لیزم که می افتم

گاه از قلابِ آغوشت

بال بالِ باله ها از من

با تو، تکلیف تو روشن نیست..

 

با تو بودن گاه همپای

رنجِ تن دادن به تنهایی است

بیش از این ها عاشق من باش!

این دل است آقا و آهن نیست..

 

آتشم...افتاده در باغَت

رگ به رگ می سوزَمت آخر

مرگ ام و از جَبرِ آغوشم،

جرات پرهیز کردن نیست!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ADS