ADS
دکلمافون/دکلمه/علی اکبر یاغی تبار, علی عمله, محمد رئوفی/دکلمه علی اکبر یاغی تبار – مادر خدای
ADS

معجزِ تازه وحیِ مُنزل!

آرمانِ مقدسِ من!

قطبِ کامل، مرادِ مطلق!

شمسِ دینِ مؤنثِ من!

قبلِ تو از تمامتِ من

زخمِ بسیار می‌تراوید

از درختِ حیاتْ، تنها

چوبه ی دار می‌تراوید

قبلِ تو اِی کلامِ قُدسی

جگرِ عقل و عُرف خون بود

خوابِ رِدف و رَوی، پریشان

طالعِ واژه، واژگون بود

رنگِ تَلبیس دیو و دَد داشت

وحیِ پیغمبرانِ بی تو

بی‌نهایت جهنمی بود

ساز و کارِ جهانِ بی تو

هیچکس، هیچکس نفهمید

که چها می کشیدم از خود

باتلاقِ شکنجه بودم

تا رسیدی رَهیدم از خود

تو نبودی و همتِ من

پَستی و سست‌مایگی بود

اُنس مِصداقِ قطعِ اُلفت

دوستی دشمنایگی بود

ای بلند عُطوفت‌آوا

ای فَراپشتِ چون و چندی

به گمانم تو مظهرِ آن

اَرحَمیّت که گفته‌اندی

این جُوامردِ مازِرونی

با تو مایل به ملکِ رِی شد

برود برنگردد ای کاش

روزگاری که بی تو طی شد

آی مادرخدایِ در من

من چه بی‌تاب و کودکانه

از خودم در تو می پناهم

ای اُلوهیتِ زنانه

من به صد معصیت مُلَوّث

تو خداوارهٔ خلوصی

تو سراسر بهانه اما

من تمنای دیده‌بوسی

ای گرامی‌جنونِ عُلوی

جانِ در جسمِ ربِّ اَعلا

تو بگو_ما که لالمرگیم_

کی ببوسیم دامنت را؟

کی ببوسیم دامنت را

کی بنوشیم از رَحیقَت

مُردم از حسرتِ شهادت

سرِ ما و شتابِ تیغت

مَددی ای عَفیفه کز من

جگری ماند دشنه‌آجین

تو مرا باش گو بمانند

الخَبیثاتُ لِلخَبیثین

تو مرا باش تا که پاکان

از بُنِ جِلد و جان بخوانند

ناریان سهمِ ناریان و

نوریان سهم ِنوریانند

باش تا قلبِ یاغیِ من

به دلت مِهرها بِورزد

که بعید است بی تو دنیا

به بُزاقِ بُزی بیرزد

معجز ِناب، وحیِ مُنزل

خاک تن‌پاک، اَرضِ اَقدَس

باش تا مولوی بمانم

شمسِ تبریزیِ مُؤنث

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ADS