ADS
ADS

روی قبرم بنویسید؛که از شهر وفا آمده بود

هیچکس هیچ نفهمید چرا آمده بود؟

 

بنویسید نفهمید کسی دردش را

هیچکس درک نمیکرد، دل سردش را

 

بنویسید که یک عمر خدا را کم داشت

در دو چشمش اثر از گمشده ای مبهم داشت

 

بنویسید دمادم دل او ابری بود

بنویسیدکه اسطوره ی بی صبری بود

 

بنویسید دلش مثل دل شیشه شکست

آن زمانی که دلی بر دل رویاها بست

 

بنویسید که با عدل خدا مساله داشت

بنویسید که از خلقت خود هم گله داشت

 

بنویسید که در بی کسی اش سوخت پرش

بنویسید غمی بود به چشمان ترش

 

بنویسید که همواره غمی پنهان داشت

بنویسید به تقدیر خدا ایمان داشت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ADS