ADS
دکلمافون/دکلمه/علی اکبر یاغی تبار, علی عمله, محمد رئوفی/دکلمه علی اکبر یاغی تبار – فاما
ADS

قدم رنجه کن تا سرانجام ِکارِ مریدانِ پیرِ جنون را ببینی

نخستین رکب خورده ی آخرین دستِ خون را ببینی

به خاکم بیا تا به پاداَفرهِ طالعِ سرنگون و دلِ غرقِ خونم

فرارُستنِ این همه لاله ی واژگون را ببینی...

 

فَآمّا من ازپیش از آغازِ خلقت خمارِ تو بودم

رکب خورده ی آخرین دستِ خونِ قمارِ تو بودم

 

سه ده قرن قبل از اَزل بود و از هر دو بیعت گرفتند

تو بیعت شکستی و من تاابد سر به دارِ تو بودم

 

تلاونگِ صبحِ اَزل بود؛ زن درتو خون گریه می کرد

نِماشونِ شامِ ابد رفت و من یارِ غارِ تو بودم

 

دو افسانه قبل از هبوطِ پدر از تو دم می گرفتم

خدا گرم ِکارِ خدایی و من گرمِ کارِ تو بودم

 

تلاونگِ صبح اَزل خواهر از آتشِ عشق می سوخت

سه خط قبلِ قتلِ برادر، من آتش بیارِ تو بودم

 

نخستین برادرکشی در حضورِ خدا ثبت می شد

خدا دستیارِ پدر بود؛ من دستیارِ تو بودم

 

سحرگاهِ روزی که سقراط با شوکران پنجه می زد

من آزرده جان از زبانِ چنان زهر مارِ تو بودم

 

همان شب که احمد به معراج می زد؛ دقیقا همان شب

من افکنده ی رأفتِ تیغه ی ذوالفقارِ تو بودم....

 

تلاونگِ صبحِ اَزل در نماشونِ شامِ اَبد ریخت

من امّا هنوز و هنوز و هنوز و هنوز و هنوز و...

- دچار تو (هستم)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ADS