ADS
ADS

خنده‌هایت را

می‌شود در آتشِ گرمِ

بادهای تابستانی دید

و چشمانت را

در آینه‌ی ماه برای خورشید

کمی از آقای ماه یادبگیر

هم می‌نوازد

هم می‌خواند برای شید

اصلا تو نخوان

گوش بده

عشق می‌گویم:

درخت کهنه‌ی پرباری

که هرسال

پر از سیب می‌شود

می‌نشیند شاید که

نسیم

او را ببیند

و با این همه سیب

سرخی خون‌ها را

روی قلب

شاید که باد

معشوق درخت را

باز گرداند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ADS