نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
تب داری یک لحظه از پا نمی شینی
روزای تلخی رو این روزا می بینی
سربازی هستی که با مرگ میجنگی
از این همه غفلت این روزا دلتنگی
ماسکی که رد اون رو صورتت مونده
زخمای قلبتو هیچوقت نپوشونده
وقتی که می پوشی لباس رزمتو
یه دنیا می ایسته به پای عزم تو
سخته بدونی که این راه دشواره
سخته بدونی که تن تو بیماره
اما بازم وایسی بی ترس وبی تردید
بازم بخونی از روزای پر امید
نجات آدمها بسته به کار توست
اونقد پاکی که چشما رو باید شست
یه دنیا می شناسه ایثار دستاتو
یه دنیا می دونه قدر نفس هاتو
باید بسوزونی ریشه ی این دردو
بیرون کنی یک روز این غم ولگردو
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه *
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.