ADS
دکلمافون/پادکست تصویری/بابا, محمد رئوفی, مهدی ایوبی, پدر/پادکست تصویری مهدی ایوبی – اگه بودی بابا
ADS

عیده اما واسه ما عید که نه! کابوسه!

مادرم یه ساله که سیاه می‌پوشه برات

من و دخترای تو چقدر بی لیاقتیم...

که یه تیکه از زمین یه ساله آغوشه برات!

 

اگه بودی بابا مثل سال‌های مدرسه‌م

پیک شادیمو می‌دادم که یه روزه حل کنی

خودمو به خواب می‌زدم ته مهمونیا

که تا تخت‌خواب کوچیکم منو بغل کنی

 

من یه پیکان کرم تو زندگیم کم دارم

که بشینم بغلت برم دبستان بازم

به تو مربوطه تمام گریه‌هام و خنده‌هام

به تو ربط داره دلتنگی بی‌اندازه‌م

 

حتا یک مرتبه حق ندادی به اشکای من

وقتِ سرشاخ شدن با رفقام یادت هست؟!

من هنوز تو رویاهام پشت همون دوچرخه‌ام...

که خودت قسطی خریدیش برام یادت هست؟

 

کاش می‌شد پایه‌های دوچرخه‌مو باز کنی

تا ته کوچه دوباره بدویی دنبالم

سین موهای سفیدت کمه توی سفره

چجوری قراره تحویل بشه امسالم؟!

 

کاش دوباره بچه شم برم توی لباس تو

کاش کلاه ارتشیتیو بذاری روی سرم

کاش فقط یه بار دیگه به مدرسه‌م سر بزنی

که دوباره حس کنم کنار تو یه لشگرم!

 

تو که می‌دونستی زندگی نباشی ساده نیست

من بهت گفته بودم یتیمی سخته سرهنگ

حتا گریه‌های من برات نامرتبه

تو کجا و من کجا؟ منه شلخته سرهنگ؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ADS