ADS
ADS

توی تهرانِ تا اَبد دودی

با ترافیک و بغض می سازم

نفسم توی خواب می گیره

بس که فکر هوای اهوازم

بشکه بشکه به نفت مربوطه

شهری که قهوه ای تر از خاکه

من به کارونِ خشک مشکوکم

وقتی چشمای شهر نمناکه

بوی خاکه یا بوی باروته

این که توی هوات پیچیده

مثل سالای جنگ تو گوشم

هق هقِ گریه هات پیچیده

من کنارت به خاک می افتم

غصه تو داغ، داغ باید خورد

هشت سال اِنهدام کافی نیست

تا کجا از عراق باید خورد

با قطاری به سمت خوزستان

پایتختو ببَر به سمتِ جنوب

تا یکی مون با دستمالِ سیاه

لبِ کارون بخونه تَنگ غروب

توی قحطیِ ماسک اکسیژن

ریه هامو برات فرستادم

گر چه تهران همیشه آلوده س

من هوامو برات فرستادم

بین مردم به جای خوشبختی

کوچه به کوچه شیر قسمت شد

وطنم تا الان کجا بودی

تو بهشتت کویر قسمت شد

بشکه بشکه به نفت مربوطه

پامونو از جنوب پس نکشیم

ممکنه حالشونو درک کنیم

یک دقیقه اگه نفس نکشیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ADS