ADS
دکلمافون/دکلمه/لیلا حشمت, محمد رئوفی, مهران فایضی/دکلمه مهران فایضی – تمسخر
ADS

پس از حرف‌هایمان

حرف‌های ناعاشقانه‌ی روز پایانی را می‌گویم

احمق‌وار باز هم به تو لبخند زدم

اما باز

منو سازم تنها ماندیم

و بعد صدای زنگوله‌ی در کافه‌ی تاریک بود

و صدای جیغ لاستیک‌های ماشینی سرد

و من

و زوج عاشق رو به رو

که با دیدنشان حسرت را با دست‌هایم

با آغوشم

با تک تک یاخته‌های وجودم

حس کردم

عذاب را به جای قهوه نوشیدم

درد را به جای کافئین به جان کشیدم

حال شب‌ها با چشمانی خرد شده

زیر نور تمسخر مهتاب می‌ایستم

گدازه‌ی قهوه نوش‌ جان می‌کنم

و نفس عمیق می‌کشم

و باز وباز و باز نور ماه خیره خیره نگاهم می‌کند

و لباس همیشه شبم را مهتابی

بی‌فایده است

تو رفتی

اما قلب را هم دزدیدی

مغز را به دنبال خودت کشیدی

و حال من

هر شب

لب به سازم می‌دهم

و با سوزناک‌ترین دمی که دارم

در او می‌دمم

و صدای باد سرد پاییزی

خش خش برگ های معلق در هوا،

دم و هوهو و خش‌خش و ساز

عجب سمفونی رمنس‌واری می‌شود!

حالا ای پاییز،

ای سلطان فصل‌ها،

باز هم باد مهرت را به رخم بکش

بکوب به صورتم

سیلی بزن

نیشخند بپاش

من خودم هستم

همانی که دیگر

من

نیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ADS