ADS
دکلمافون/دکلمه/فاتیما رنجبری, مجتبی بابکان, پریا نقیلو/دکلمه فاتیما رنجبری – ظهور کن
ADS

ببین که سرخ شد گل گلوله در گلو...

اگر ظهور می‌‍‌کنی، بیا و زودتر ظهور کن!

بیا و یا برس به دادمان و یا اگر نمی‌رسی؛

بگرد و یک خدای تازه جفت‌وجور کن!

 

خدای تازه‌ که جهان ِتازه‌ای برایمان

بنا کند؛ جهان دیگری؛ جهان ِ بهتری

بهشت را رها بکن... بیا و فکر دیگری

به حال این جهنم ِ لبالب از تنور کن!

 

بیا گل گلوله روی ساقة تفنگ را ببین

و رقص جوجه‌ها به امر هر فشنگ را،

دوباره نه... هزارباره مثل خواب‌های خوب

و خلسه‌های خلوت خموده‌ات مرور کن!

 

بیا و زنده‌های مرده را ببین!... بیا

بریدگانِ از خدا به خود پناه برده را‌ ببین!

به رحمتت امید نیست... پس دل هرآن‌که را

که می‌خورد به سنگ سخت حکمتت، صبور کن!

 

زمین که مادر است؛ خون به‌جای آب می‌خورد..

که دامنش، نه گاهواره...گور دسته‌جمعی است

به‌جای جوی خون که جاری است در رگ جهان،

دمی، فقط دمی، به فکر زندگی خطور کن!...

 

به چنگ‌های زخمی از خراش سنگ‌‌ها قسم...

به زخم‌خونِ لخته در گلوی جنگ‌ها قسم...

نه رسم کردگاری است این‌که نیستی...

زمان غیبتت دراز شد؛ ظهور کن! ظهورکن!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ADS