ADS
دکلمافون/دکلمه/فاتیما رنجبری, محمد رئوفی/دکلمه فاتیما رنجبری – آه
ADS

آه کاش من پرنده خلق می‌شدم

که پرکشم میان بوته‌زارهای جنگلِ تنت

شعله می‌شدم که سرکشم که سرکشی کنم

به لحظه‌لحظه‌ی شبانه‌روزهای بی‌مَنَت

 

استکان چایی‌ات شوم...تو از عطش که لب‌به‌لب شدی،

به این بهانه با تو لب‌به‌لب شوم

برگ کاغذی شوم، دل از درخت کنده و

نشسته توی دست‌های خسته‌ی ورق‌زَنَت

 

موجم و به صخره خورده‌‌ سال‌ها سرم...

هنوز خون نمرده در پَرم...تو با تنی که شعله‌ور‌،

بیش از این مرا به حال خود رها نکن...

منی که زنده‌ام به گاه‌گاهِ "در تنم تنیدنت"

 

آه... دوست داشتم که روی دست‌هات زندگی...

که در هوات بی‌هوا پرندگی کنم

حقِ من نبود این‌که پرپرت شوم...

که آرزو شود برای قلب پاره‌پاره، دیدنت

 

حق من نبود اینکه جای پیکرت به خود بپیچم...

اینکه جای خالی تو را بغل کنم...

تا سحر ستاره بشمرم به‌جایِ اینکه مست باشم از تو ...

مستِ "از تنم ستاره چیدنت"..

 

حق من نبود سیب من نصیب دیگری شود...

تنِ حریصم از تبِ تو بستری شود

‌سقفِ مشترک قفس شود... تو مردگی کنی

و زندگی نفس‌نفس شود وَبالِ گردنت...

 

آه آن ستاره‌بازی شبانه‌مان تمام شد...

دوباره عشق، پای زندگی حرام شد...

نذرِ دل به جَبرِ سقف بستنت شدم ولی به‌جای من

شریک بسترت شده‌ست دشمنت!

 

سروده شده در "آذر ۹۶"

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ADS