ADS
دکلمافون/دکلمه/بهار حسنپور, علی عمله, محمد رئوفی/دکلمه بهار حسنپور – خاطره ها
ADS

به سوزنی که ندارم نخی ز چشمانش

نگاه مضطربم را به رفتنش می دوخت

سکوت سهم من از حجم این مصیبت شد

که قلب یخ زده ام از حکایتش می سوخت


و تکیه ام به درختی که برسرم می ریخت

ورق ورق همه دارایی خزانش را

کمی شبیه کسانی که خاک می ریزند

به چشم منتظر دختری که جانش را ،


به بی محبتی جهل بی پدر می باخت

و با دو بال شکسته اسیر ماندن بود

همان صدای لطیفی که گوش را گم کرد

به قیل و قال زمخت کلاغ های حسود


نگاه خیره به آغوش کنج آغوشش

دلیل محکم بغضی شکسته تر می شد

و برف های سپیدی که روی موهایم

نشست و لحظه به لحظه نشسته تر می شد


به جان خاطره هایی که زخمی ام کردند

برای گفتن ناگفته ها قسم خوردم

سکوت سهم من از حجم این مصیبت شد

تمام آن همه هیچی که از دلش بردم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

ADS